پارت چهل و سوم

زمان ارسال : ۶۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه


چند روز که می‌گذرد، حالم بهتر می‌شود. امروز قرار است با دکتر یاوری در مورد وضعیت خودم صحبت کنم.

ماهی هنوز نیامده است، فکر نمی‌کنم قبل از رفتن موفق شوم که یکبار دیگر او را ببینم، حداقل بافتش را پس بدهم.

شب اولی که در تب می‌سوختم، ناگهان با حضور کسی از میان کابوس‌هایم به بیرون کشیده شدم.

ماهی را بالای سر خودم دیدم که مشغول مراقب از من بود، منی که غریبه بودم.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • لیلی

    00

    رمان غیرتجاری وخلاقانه به خواننده لذت همراهی میده ..ممنون نویسنده جان❤️🫶🥰

    ۲ ماه پیش
  • محبوبه لطیفی | نویسنده رمان

    بله ماه در مه غیر تکراری هست تک و تک

    ۲ ماه پیش
  • لیلی

    00

    منظورم غیرتکراری بود😅

    ۲ ماه پیش
  • دانه

    ۱۶ ساله 10

    عالی مثل همیشه... .

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.